پ
یک دانشجوی فیلیپینی این تصاویر سه بعدی را در خلال کارهایش کشیده و نوشته است :
من Jerameel Lu ، مهندس عمران ۲۴ ساله از فیلیپین هستم اما عشق و علاقه ام، هنر است. درحال حاضر هنر سرگرمی من است. من هنوز مشغول کسب درآمد برای زندگی به عنوان یک مهندس هستم بنابراین زمان کمی برای انجام کارهای خلاقانه دارم. کار من اینترنتی است و من به تنهایی در اتاقم کار می کنم. زندگی من درحال حاضر یک مبارزه پراسترس است. من فاقد تماس های اجتماعی هستم. من تمام شب را کار می کنم و روزها را می خوابم، چطور می توانم علاقه ام را دنبال کنم یا آن را تحقق بخشم؟ امیدوارم روزی بتوانم به اندازه کافی پول پس انداز کنم، کارم را رها کنم و آزادانه به دنبال علاقه ام روم. تعدادی از آثار من که مبارزه درونی بین علایق و شغلم را بیان می کند را در این بخش لاپلاس خواهید دید.
لازم نیست که جوینده، راه دور و درازی را طی کند و از پایهی اول شروع به تحقیق نماید تا علت چون و چراها را پیدا کند، بلکه یک نفر کنجکاو، یعنی کسی که حقیقتاً میل فهمیدن دارد، اگر چشمش را ببندد و انگشتش را روی هر صفحه از تاریخ هنر بگذارد، منظور خود را مییابد. ولی برای این که بدانیم پایهی نقاشی جدید حالا، از چه سالهایی گذاشته شده است عجالتاً انگشت را بر روی حدود قرن هفده میگذاریم و دنیای هنری آن عصر را مورد نظر قرار میدهیم. و اگر به قرن پیش مراجعه میکنیم از این است که باید این نکته را بدانیم: هیچ چیز به خودی خود و بیواسطه و به طور جدا و ناگهانی وجود ندارد، و همیشه همهی چیزها با هم ارتباط کلی دارند. منتهی این ارتباط به نحوی است که تسلسل زمان سر رشتهی این ارتباطات را میپوشاند و در پردهی فراموشی، و بغرنجی میگذارد. این است که برای آگاهی بیشتری باید آنها را از زیر گرد و غبار فراموشی بیرون کشید، تا اوضاع روشنتر شود. در حدود چهار صد و اندی سال پیش در ایتالیا، دو نفر نقاش بودند یکی به نام «کاراواژ» Caravage و دیگری «کاراش» Carrache که هر دو، دو سنخ مختلف کار میکردند. «کاراواژ» که روحیهای مبتکر داشت، روش تازهای پیش آورد و مکتبی درست مخالف «کاراش» ایجاد کرد.